آسیبهای مغزی (TBI)
چه چیزی باعث آسیبهای مغزی میشود؟
آسیبهای مغزی چگونه تشخیص داده میشود؟
چه نقایصی از آسیبهای مغزی ایجاد میشود؟
یک آسیب شناس گفتار و زبان چه کاری در هنگام کار با افراد با آسیبهای مغزی انجام میدهد؟
TBI شکلی از آسیبهای مغزی است که ناشی از آسیب ناگهانی به مغز است. بسته به منبع تروما آسیبهای مغزی میتوانند آسیب باز یا بسته به مغز برسانند.
آسیب باز به سر: نام دیگر آن صدمات نافذ است. این آسیبها وقتی رخ می دهد که یک شی (به عنوان مثال، یک گلوله) وارد مغز میشود و باعث صدمه به قسمتهای خاصی از مغز میگردد. علائم بسته به بخشی از مغز است که آسیب دیده است.
آسیب بسته به سر: این جراحات در اثر ضربه به سر (به عنوان مثال هنگامی که در یک تصادف سر به شیشه جلو یا داشبورد اصابت میکند) منجر میشود.
صرف نظر از علت تروما، TBI منجر به دو نوع آسیب به مغز میشوند:
آسیب مغزی اولیه آسیبهایی است که در زمان اثر شدید رخ می دهد (به عنوان مثال شکستگی جمجمه، خونریزی، لخته شدن خون)؛
آسیب ثانویه مغز آسیبهایی که پس از تروما در طول زمان تکامل می یابد (به عنوان مثال افزایش فشار خون درون جمجمه، تشنج و تورم مغز) است.
چه چیزی باعث آسیبهای مغزی میشود؟
مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها علل منجر به آسیبهای مغزی را شناسایی کرده است:
- سقوط
- حوادث وسایل نقلیه و عابر پیاده.
- عارضههای ناگهانی.
- حملات خشونتبار.
حوادث ناشی از ورزش و انفجار مواد منفجره / آسیبهای مبارزات نظامی دیگر علل آسیبهای مغزی هستند.
آسیبهای مغزی چگونه است؟
مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها گزارش می دهد که در هر سال حداقل 1.7 میلیون آسیبهای مغزی در ایالات متحده رخ می دهد (در تمام گروه های سنی) و آسیبهای مغزی یک عامل موثر در حدود یک سوم (30.5٪) از همه مرگ و میر ناشی از آسیب است. احتمال آسیبهای مغزی در این گروهها بیشتر است: نوجوانان کمتر از سنین 15 تا 19 سال، بزرگسالان سنین 65 سال و بالاتر و مردان در تمام گروه های سنی. (FAUL و همکاران، 20100).
آسیبهای مغزی چگونه تشخیص داده میشود؟
آسیبهای مغزی توسط پزشکان بر اساس گزارشهای بیمار، تظاهرات بالینی و بررسیهای تصویربرداری مغز (مانند سیتیاسکن و MRI) تشخیص داده میشود. نوعی از آسیبهای مغزی به نام آسیبهای خفیف مغزی (mTBI) به طور معمول فقط بر اساس گزارش فرد و علائم و نشانههای بالینی تشخیص داده میشود. یافته های تصویربرداری از مغز در آسیبهای مغزی معمولاً طبیعی است.
اگرچه تشخیص پزشکی آسیبهای مغزی توسط پزشک انجام میشود ولی مدیریت ارزیابی و درمان توسط یک تیم چند رشتهای است. بسته به نیازهای فردی، تیم اغلب شامل آسیب شناسان گفتار و زبان، شنوایی شناسان، پزشکان، پرستاران، neuropsychologists، درمانگران کاردرمانی، مددکاران اجتماعی و مربیان است.
آسیبهای مغزی چه نقصهایی را به همراه میآورد؟
-
- عواقب آسیبهای مغزی ممکن است جسمی، حسی، شناختی، ارتباطی، بلع و مسائل رفتاری باشد. این مشکلات به طور قابل توجهی توانایی فرد را در زندگی مستقل مختل میکند. مشکلات بستگی به چگونگی گستردگی آسیب مغزی و محل آسیب است.
- مشکلات جسمی ممکن است شامل از دست دادن هوشیاری، تشنج، سردرد، سرگیجه، تهوع/ استفراغ، کاهش قدرت عضلانی (فلجی خفیف/فلجی کامل) و اختلال در حرکت، تعادل و یا هماهنگی از جمله دیسپراکسی / آپراکسی.
- نقایص حسی میتواند تمام کیفیتهای حسی بسته به نواحی درگیر در مغز را شامل شود. سکته مغزی میتواند موجب حساسیت بیشتر یا کمتر نسبت به احساسات، تجربه متفاوت از احساسات یا ناتوانی در احساسات ترکیبی برای تعیین جای او در فضا گردد.
- تغییرات رفتاری شامل تغییرات در احساسات بیانی یا تجربی، اضطراب یا حالت تهاجمی، استرس و افسردگی است. فردی با آسیبهای مغزی همچنین می تواند نوسانات خلقی، تکانشگری، تحریکپذیری و کاهش مقاومت در برابر سرخوردگی را تجربه کند.
- نقصهای شناختی (اختلال در مهارتهای تفکر) ممکن است باعث تغییرات در آگاهی از محیط اطراف با توجه به وظایف، استدلال، حل مسئله و عملکرد اجرایی (به عنوان مثال تعیین هدف، برنامه ریزی، آغاز، خود آگاهی، خود نظارت و ارزیابی) شود. اگر چه آموزشهای جدید به وسیله نقصهای حافظه تحت تأثیر قرار میگیرد ولی در حافظه بلند مدت مربوط به رویدادها و چیزهایی که قبل از آسیب رخ داده است، تأثیری ندارد(به عنوان مثال، فرد خواهد توانست نام دوستان و خانواده خود را به یاد بیاورد). فرد ممکن است برای شروع تکالیف و تنظیم اهداف برای تکمیل آنها به مشکل بخورد. برنامه ریزی و سازماندهی یک تکلیف تلاشی دشوار است که نیازمند خود ارزیابی است. فرد اغلب آشفته به نظر می رسد و نیاز به کمک خانواده و دوستان دارد. او همچنین ممکن است در حل مسائل مشکل داشته باشد و به موقعیتها، تکانهای(بدون تفکر) واکنش نشان دهد.
- نقایص ارتباطی اغلب به این شکل تعیین میشود: مشکل در درک و یا تولید گفتار درست (آفازی) گفتار مبهم در نتیجه ضعف عضلات( دیزآرتری) و یا مشکل در برنامهریزی عضلات دهانی برای تولید گفتار(آپراکسی). برای افراد با آسیبهای مغزی ممکن است تلاش برای درک پیام نوشته شده و صحبت کردن، هر دو سخت باشد؛ رفتار آنها ممکن است شبیه تلاش فردی باشد که در حال درک یک زبان خارجی است. آنها همچنین ممکن است مشکل تلفظ، نوشتن و خواندن داشته باشند. برخی از افراد نیز ممکن است مشکل در ارتباطات اجتماعی از قبیل اشکال در رعایت نوبت در گفتگو و مشکلات حفظ یک موضوع در را گفتگو داشته باشند. خسته کننده ترین مسئله برای خانواده و دوستان افراد با آسیبهای مغزی احتمالاً عدم آگاهی یا آگاهی کم فرد درباره رفتار نامناسبشان است.
- نقائص بلع (دیسفاژی) نیز ممکن است از سکته مغزی به علت ضعف و یا ناهماهنگی عضلات در دهان و گلو منجر شود.

یک آسیب شناس گفتار و زبان چه کاری در هنگام کار با افراد با آسیبهای مغزی انجام میدهد؟
گفتاردرمان یک ارزیابی رسمی شناختی-ارتباطی و توانایی بلع را با استفاده از انواع ابزارهای رسمی و غیر رسمی انجام میدهد. همچنین ممکن است معاینه دهان با بررسی قدرت و هماهنگی عضلاتی که صدا را کنترل میکنند، انجام دهد. درک و استفاده از دستور زبان (نحو) و واژگان (معناشناسی) و همچنین خواندن و نوشتن نیز ارزیابی میشوند.
مهارتهای ارتباطی اجتماعی (زبان کاربردی) با استفاده از آزمونهای رسمی و نقش بازی کردن در حالات ارتباطی مختلف بررسی میشود. از فرد ممکن است تفسیر/توضیح جوک، نظرات طعنه آمیز و یا بی معنی در داستانها/تصاویر خواسته شود. (به عنوان مثال، “چه چیز عجیبی در مورد یک شخص با چتر در یک روز آفتابی وجود دارد؟”)
گفتاردرمان مهارتهای شناختی ارتباطی از جمله توجه و تمرکز و جهتگیری را ارزیابی میکند. مهارتهای جدید حافظه ارزیابی میشود؛ مثلاً اینکه آیا اطلاعات اصلی در یک داستان کوتاه باقی می ماند. آسیبشناس گفتار و زبان توانایی بیمار برای برنامه ریزی، سازماندهی و شرکت در جزئیات را ارزیابی میکند (به عنوان مثال، تکمیل تمام مراحل مسواک زدن دندان). ممکن است از فرد ارائه راه حل برای مشکلات خواسته شود؛ استدلال و حل مسئله؛ )به عنوان مثال اگر شما کلیدهایتان را در ماشین خود جا بگذارید چه میکنید؟ چگونه می توان از بروز این مشکل در آینده جلوگیری کرد؟).
همچنین در صورت نیاز گفتاردرمانگر بلع را ارزیابی خواهد کرد و توصیههایی در مورد مدیریت و درمان آن ارائه میدهد. تمرکز ارزیابی این خواهد شد تا اطمینان حاصل شود که فرد قادر به بلع با خیال راحت و دریافت تغذیه مناسب است. آزمون بلع اضافی به عنوان یک نتیجه از این ارزیابی توصیه میشود.
یک برنامه درمانی پس از ارزیابی پیش میرود. برنامه درمانی بسته به سیر پیشرفت متفاوت خواهد بود؛ اما همیشه تمرکز بر افزایش استقلال در زندگی روزمره خواهد بود. در مراحل اولیه بهبود (به عنوان مثال، در طول کما)، درمان متمرکز است بر:
- گرفتن پاسخهای کلی به تحریک حسی.
- آموزش اعضای خانواده برای تعامل مناسب و موفق.
هرچه فرد آگاهتر میشود درمان متمرکز میشود بر:
- حفظ توجه در فعالیتهای اساسی.
- کاهش سردرگمی.
- موقعیت یابی فرد به زمان، جایی که او در آن است و آنچه اتفاق میافتد.
بعد ها پس از بهبود نسبی، درمان متمرکز میشود بر:
- پیدا کردن راههایی برای بهبود حافظه (به عنوان مثال، با استفاده از ورود به سیستم حافظه)؛
- راهبردهای یادگیری برای کمک به حل مسئله، استدلال و مهارتهای سازمانی؛
- کار بر روی مهارتهای اجتماعی در گروههای کوچک؛
- بهبود نظارت شخصی در بیمارستان، خانه و جامعه است.
در نهایت درمان ممکن است شامل:
- رفتن به جامعه برای کمک به برنامه فرد، سازماندهی و انجام سفر با استفاده از سیاهههای مربوط حافظه، سازماندهندگان، چک لیست و دیگر کمکهای مفید؛
- کار با یک متخصص توانبخشی حرفه ای برای کمک به فرد برای بازگشت به محل کار یا مدرسه.
اگر شخص در حال یادگیری نحوه استفاده از دستگاه های ارتباطی متراکم و یا جایگزین است، درمان بر افزایش بهره وری و اثربخشی با دستگاه تمرکز می شود.
